چین و چرخش به سمت الگوی تمدن اکولوژیک
به گزارش وبلاگ بخار، محمدحسین عمادی*؛ در آغاز سال تازه چینی، این کشور ریشه کنی فقر را جشن گرفت. در آستانه آغاز دومین قرن فعالیت حزب کمونیست شاهد تحولات جدی و اساسی در سمت گیری و چرخش راهبرد توسعه ای این کشور هستیم؛ تصمیماتی که بسیاری را به حیرت واداشته است. آخرین نشانه این تحولات که فرایند خاص و جهت منسجمی را دنبال می نماید، مطرح کردن ایده تمدن اکولوژیک ازسوی رئیس جمهوری این کشور در مراسم افتتاحیه کنوانسیون تنوع زیستی COP15 است.
تمدن اکولوژیک هم اکنون به یک مفهوم نظام مند تبدیل شده و به عنوان یک الگوی مشخص کننده استراتژی و خط مشی مدیران ارشد این کشور در کنفرانسی با همین عنوان در پکن مطرح شده است. آشنایی با ابعاد این مفهوم، دلایل شکل گیری آن و برنامه های عملی چین برای دنیایان پدیده ای نو و درس آموز است.
واژه تمدن اکولوژیک یا Ecological Civilization اولین بار 40 سال پیش مطرح شده است، اما هم اکنون منعکس کننده یک الگوی نو است که هدف نهایی از اصلاحات اجتماعی و زیست محیطی در چین است؛ الگویی که این کشور نه تنها در پی اجرا، بلکه رواج آن در دنیا است.
هدف از این مفهوم آن است که تغییرات اساسی و مورد احتیاج در پاسخ به اختلال آب وهوایی دنیای (تغییر اقلیم و گرم شدن زمین و زوال تنوع زیستی...) و بی عدالتی های اجتماعی (در سطح ملی و بین المللی) به قدری گسترده است که احتیاج به تحول بنیادی و شکل متفاوتی از تمدن بشری دارد که براساس اصول اکولوژیکی شکل می گیرد.
تمدن اکولوژیکی بر ضرورت اصلاحات هم زمان و عمده زیست محیطی و اجتماعی تأکید می نماید که هم جهت گیری جامع بلندمدت و هم سیستماتیک دارند. تمدن اکولوژیک در مقابل پارادایم کنونی تمدن مالی و حاکم بر دنیا مطرح می گردد که بر مبنای حصول حداکثر سود مالی Economical Civilization راسخ شده است.
این دیدگاه برمبنای طیف وسیع و گسترده ای از تحولات بنیادی شامل ترکیبی از اصلاحات مالی، فرهنگی-آموزشی، سیاسی و کشاورزی در جهت پایداری حیات بشری است. اگرچه این اصطلاح برای اولین بار در دهه 1980 مطرح شد، اما تا سال 2007، زمانی که تمدن اکولوژیکی به یک هدف صریح حزب کمونیست چین (CPC) تبدیل شد، کاربرد عمومی و گسترده ای نداشت.
از برنامه هشتم توسعه مالی چین که از سال 2012 آغاز شد این مفهوم و توجه به مسائل زیست محیطی مورد تأکید بیشتری نهاده شد. در همین اثنا و در آوریل 2014، سازمان ملل متحد و سازمان همکاری بین المللی ایمنی زیست محیطی نیز یک کمیته فرعی در خصوص تمدن اکولوژیکی ایجاد کردند.
در دیدار همین گروه از سازمان ملل با پاپ فرانسیس بود که او بیان کرد: ما با دو بحران مجزا روبه رو نیستیم، (یکی بحرانی زیست محیطی و دیگری اجتماعی)، بلکه یک بحران پیچیده است که هم اجتماعی است و هم محیطی. راه چاره ها نیز باید یک رویکرد یکپارچه برای مبارزه با فقر، بازگرداندن کرامت به افراد محروم و در عین حال حفاظت از طبیعت داشته باشد. اما در آخرین برنامه پنج ساله توسعه چین که در سال 2017 به وسیله شی جین پینگ اعلام شده تمدن اکولوژیک و بهبود ساختار اجتماعی و زیست محیطی نقش کلیدی در فرایند توسعه چین یافت.
ماه گذشته رئیس جمهوری چین با هدف آنچه که ایجاد رفاه مشترک برای همه مردم مطرح نمود، خواهان مقابله با عایدی های نجومی و بازتوزیع ثروت در جامعه شد. او خطاب به سران ارشد حزب کمونیست چین گفت به منظور افزایش سطح عدالت اجتماعی دولت باید سیستمی را برای بازتوزیع ثروت در کشور طراحی کند. به همین منظور او خواهان وضع مقرراتی برای تنظیم عایدی های بیش از میزان بالا و تشویق افراد و بنگاه های مالی با عایدی بالا به بازگرداندن هر چه بیشتر عایدی های خود به جامعه شده است.
او ایجاد رفاه مشترک و فراگیر در بین همه مردم چین را برای حفظ قدرت حزب حاکم کمونیست ضروری دانست. در همین حال و باوجود تأثیر بازدارندگی رعایت اصول زیست محیطی در فرایند توسعه مالی، محدودیت های جدی در مصرف زغال سنگ و فراوری گاز های گلخانه ای اعمال نموده و به عنوان میزبان کنوانسیون تنوع زیستی COP15 پیشنهاد تأسیس صندوق بین المللی حمایت از تنوع زیستی با یاری بلاعوض 235 میلیون دلاری چین داده است.
شاید ریشه های تئوریک این چرخش اصولی را در چین کمونیست باید در افکار مارکس جست وجو کرد. مارکس معتقد است در ارتباط دو سویه و مثلث گونه انسان، جامعه و محیط زیست باید به منظور بهبود منابع (محیط زیست) رابطه انسان با خودش و جامعه را بهبود بخشید. او معتقد است بی عدالتی اجتماعی نقطه آغاز و بر هم زننده تعادل اکولوژیک بین انسان ها و منابع و محیط زیست خواهد بود، بدیهی است بهبود این رابطه نیز منوط به بهبود عدالت اجتماعی است.
تقویت دوباره گرایشات سوء سیاستی چین که در سه دهه قبل اساسا معطوف به تقویت اقتصاد و افزایش فراوری و سود بود، حیرت و ابهام کارشناسان توسعه و تعجب بسیاری از صاحب نظران بین الملل را برانگیخته است. عده ای از سیاست مداران غربی مواضع نو چین را نشانه های افول و شکست حزب کمونیست پنداشته و عده ای آن را ژست خیرخواهانه به منظور بهبود چهره بین المللی چین پنداشته اند.
اما سنت سیاسی چین، شواهد میدانی و فرامین اجرائی و چرخش سریع و جدی این کشور در سیستم مالیاتی، توزیع ثروت و کنترل فرایند سرمایه داری در یک سال گذشته از یک سو و اقدامات انقلابی و تصمیمات جدی در حوزه حفاظت از محیط زیست، محدودیت های فراوری کربن و حمایت از تنوع زیستی، از سوی دیگر همگی مؤید یک چرخش استراتژیک در خط مشی حزب کمونیست و دولت چین در مبانی و چارچوب حکمرانی و تمدنی خود است.
استقبال بسیاری از فعالان دنیای محیط زیست از الگوی تمدن اکولوژیک چین، کسانی که حتی نگاه مثبتی به سیاست ها و خط مشی این کشور نیز ندارند، باعث شده قدرت نرم چین در صحنه بین المللی و در ادامه پیروزی های این کشور در مقابله با فقر، بیماری عالم گیر کرونا و قبول تعهدات سنگین بین المللی و زیست محیطی در ماه های اخیر نسبت به قبل بهبود یابد.
گزارش ها حاکی از آن است که سمت گیری های عدالت محورانه این کشور در حوزه اقتصاد داخلی و کاهش هزینه های زندگی طبقه میانه نیز با افزایش اعتماد به دولت و دلگرمی شهفرایندان طبقه کم عایدی و میانه نسبت به آینده و به خصوص در بین جوانان این کشور همراه شده است.
اگر جامع نگری همراه با عمل گرایی حاکم بر فلسفه سیاسی چین و اعتقاد عمیق آن ها به مبانی سوسیالیسم چارچوب نظری این چرخش را فراهم آورده باشد، اما بی شک رنج رویارویی آن ها با فجایع زیست محیطی و درد عمیق آن ها در مواجهه با بی عدالتی و شکاف فزاینده اجتماعی، پیرشدن سریع جامعه عامل و انگیزه اصلی چرخش به سمت تمدن اکولوژیک و پایداری نظام سیاسی-اجتماعی چین خواهد بود.
* نماینده دائم و سفیر سابق ایران در سازمان فائو، مدرس دانشگاه های چین
منبع: فرارو