انیمیشن های پیکسار به روایت منتقدان امپایر؛ بهترین ها و بدترین ها - وبلاگ بخار

به گزارش وبلاگ بخار، پیکسار با همان اولین تولیداتش برای خودش اعتبار زیادی دست و پا کرد. انیمیشن های پیکسار از ابتدا تا امروز جزو خلاقانه ترین آثار سینمایی محسوب می شوند و این استودیوی فیلمسازی درخشان توانسته راه خودش را خوب میان تماشاگران سینما و منتقدان باز کند. از اواسط دهه نود که کارتون داستان اسباب بازی را نمایش دادند، پیکسار قواعد بازی را تغییر داد. آن ها پیشگام استفاده از تکنولوژی های جدید باورنکردنی شدند اما هیچ وقت توجه شان را به داستان و شخصیت ها و خلاقیت هم از دست ندادند. حالا در سومین دهه استودیو و پیش از شیوع کرونا اکران آخرین کارتون آن ها، به پیش انجام شد و آخرین فیلمی بود که در صدر باکس آفیس نهاده شد.

تیم امپایر معتقدند که کارنامه فیلمسازی پیکسار فراموش نشدنی و سرشار از دنیای های تخیلی خیره نماینده است و همین کار رده بندی فیلم ها را سخت می نماید. اما مانع از انتخاب هایشان نشده. رده بندی انیمیشن های پیکسار به انتخاب منتقدان امپایر به توضیح زیر است.

داستان اسباب بازی

• عنوان اصلی: Toy Story
• کارگردان: جان لسه تر
• امتیاز متاکریتیک: 95 از 100
• محصول 1995

علیرغم چالش این انیمیشن با تکنولوژی های جدید و تغییرات قابل توجهی که در لحن فیلمنامه آن در طول فراوری به وجود آمد داستان اسباب بازی نهایی بلافاصله تبدیل به یک فیلم کلاسیک شد. نه تنها سنگ بنا را برای انیمیشن های سه بعدی که برای دو دهه بعد از آن همچنان رواج دارند گذاشت که فیلمی بود که همزمان هم برای عظیمترها و هم بچه ها کارکرد داشت. محتوای فیلم و شخصیت پردازی ها لایه های عمیقی پیدا می کرد. رفاقت دو نفره وودی و باز به علاوه ضرباهنگ های عاطفی داستان همان چیزی است که در همه کارهای پیکسار نمود پیدا کرد. این انیمیشن داستان دنیای اسباب بازی های پسری به نام اندی بود که شهردار اسباب بازی هایش یک عروسک کابوی به نام وودی است تا این که عروسک تازه واردی به نام باز که فضانورد است محبوبیت وودی را به خطر می اندازد.

وال-ای

• عنوان اصلی: Wall-E
• کارگردان: اندرو استانتون
• امتیاز متاکریتیک: 95 از 100
• محصول 2008

فیلمی که در سکوت آغاز می گردد و بدون دیالوگ پیش می رود و ناگهان تبدیل به یک ماجراجویی سریع علیه زمان می گردد و علاوه بر همه این ها فیلم رمانتیکی است. این انیمیشن درست مثل روبات قهرمانش دلربا و گرم است. روباتی که در جهنمی که انسان ها درست نموده اند گیر افتاده و مواد مصرفی انسان ها را که دور ریخته اند در فضا جمع می نماید. فیلم ادای دین هایی با هالیوود دارد از جمله با قطعه موسیقی سلام دالی. بعد امید از راه می رسد. نه فقط وقتی که ایو سر و کله اش پیدا می گردد بلکه وقتی یک گیاه کوچک و نشانه ای از حیات میان آن همه آشغال یافت می گردد. فیلمی که در روایتش صریح و حتی گاهی خشن و به طرز عمیقی دوست داشتنی است.

درون بیرون

• عنوان اصلی: Inside Out
• کارگردان: پیتر داکتر، رونی دل کارمن
• امتیاز متاکریتیک: 94 از 100
• محصول 2015

حتی برای استودیوی مثل پیکسار که سرشار از ایده های خلاقانه است، انیمیشنی مثل درون بیرون که در حقیقت اتاق فرمان پشت احساسات ما را به تصویر می کشد، مجذوب نماینده و جذاب است. این فیلم مبدعانه و احساساتی و هوشمندانه است که داستان احساسات هوشمند را روایت می نماید. در فیلم ما با احساس شادی، غم، خشم، نفرت و ترس یک دختر سیزده ساله به نام رایلی روبرو می شویم که به خاطر شغل پدرش از شهر خودشان به شهر دیگری رفته اند. فیلم هر چه جلوتر می رود بامزه تر و عجیب و غریب تر می گردد. مشاهدات شوخ طبعانه فیلم مثل سکانسی که داخل مغز پدر و مادر رایلی را نشان می دهد درجه یک است.

بالا

• عنوان اصلی: Up
• کارگردان: پیت داکتر
• امتیاز متاکریتیک: 88 از 100
• محصول 2009

غیرممکن است درباره کارتون بالا حرف زد بدون این که به سکانس افتتاحیه آن اشاره نمود. چکیده زندگی دو محبوب کارل و الی از بچگی تا زمانی که ازدواج می نمایند و الی از دنیا می رود با یک تدوین جذاب که همه این ها را به تصویر می کشد. انیمیشنی که به قلبتان ضربه می زند، احساساتی تان می نماید و انسانی است. چنان فیلم قدرتمندی است که باعث می گردد فراموش کنید کل اثر تا چه حد دیوانه وار است. خانه ای که با بادکنک ها پرواز می نماید، پرنده ای گرراستای غول پیکر رنگارنگی که اسمش کوین است و سگی که پرواز می نماید! کارتون بالا همه این عناصر را جوری ترکیب می نماید که مراقبه ای روی سوگواری باشد. قهرمان هشتاد ساله قصه حیرت انگیز است.

شگفت انگیزان

• عنوان اصلی: The Incredibles
• کارگردان: برد بیرد
• امتیاز متاکریتیک: 90 از 100
• محصول 2004

یک ترکیب غیرمحتمل از خانواده سیمپسون ها و کمیک بوک ها و فیلم های نگهبانان (واچمن). همان طور که از اسمش پیداست شگفت انگیزان هیجان انگیز و اکشنی بامزه است که انگار تلفیقی یک از کمیک بوک با فیلم های باند است. فیلم دنیای را به تصویر می کشد که در آن فعالیت های ابرقهرمانان ممنوع است و آن ها مجبورند به زندگی ساده و معمولی تن بدهند. به نظر می رسد که با توجه به مرگ های اسرارآمیزی که در این انیمیشن می بینیم مخاطب استودیو بیشتر گروه عظیمسالان بوده است. سکانس های دور هم جمع شدن ابرقهرمانان با قدرت های ماورالطبیعه زیر نظر کارگردانی برد بیرد باشکوه است. به علاوه در قصه فیلم یک کمدی نبوغ آمیز هم به چشم می خورد. راستی را بخواهید این بهترین چهار شگفت انگیز (fantastic four) است که تا امروز ساخته شده.

کمپانی هیولاها

• عنوان اصلی: Monsters, Inc.
• کارگردان: پیت داکتر
• امتیاز متاکریتیک: 79 از 100
• محصول 2001

به نظر می رسید که پیکسار دیگر نمی تواند حتی خواب زوجی مثل وودی و باز را ببیند تا این که مایک وازوفسکی و جیمز پی.سالیوان با کمپانی هیولاها وارد شدند. شهر هیولاها را داریم که از جیغ های بچه های ترسیده تغذیه می گردد. در حقیقت هیولاها باید بچه ها را بترسانند تا از فریاد آن ها شهر صاحب برق و الکتریسیته گردد. بعد وقتی سالیوان متوجه می گردد که بو، نوزاد خردسال وحشت زهرآگینی برای او نیست کم کم احساسات آرامی وارد قصه می شوند. اما نکته اصلی کمپانی هیولاها فیلمنامه اش است. پر از نکته های سرگرم نماینده که هوشمندانه توسط بیلی کریستال و جان گودمن، صداپیشه های اصلی جان می گیرد. همه آوازها و پایکوبی های انیمیشن فوق العاده هستند.

داستان اسباب بازی 2

• عنوان اصلی: Toy Story 2
• کارگردان: جان لسه تر
• امتیاز متاکریتیک: 88 از 100
• محصول 1999

این دنباله ای است که با اعتماد به نفس ساخته شده و درست به اندازه نسخه اول شگفت انگیز است. هسته اصلی فیلم دوباره وودی و باز هستند و البته کاراکترهای دوست داشتنی دیگری هم به مخاطب معرفی می شوند. در این قسمت اسباب بازی ها به دنیای عظیم و بد بیرون راه پیدا می نمایند. داستان هم از جایی آغاز می گردد که یک کلکسیونر وودی را می سارقد و باز و دوستانش ترتیب یک عملیات نجات را برای رهایی وودی می دهند. اول استودیو تصمیم گرفته بود که قسمت دوم برای ویدیو و در مقیاس کوچکتر و حتی جدا از پیکسار در دیزنی فراوری گردد چون پیکساری ها مشغول فراوری زندگی یک حشره بودند اما وقتی به نظر رسید که می گردد به داستان قسمت دوم امید بست همه برنامه های تغییر کرد.

راتاتویی

• عنوان اصلی: Ratatouille
• کارگردان: برد بیرد
• امتیاز متاکریتیک: 96 از 100
• محصول 2007

فقط پیکسار می تواند درباره یک موش عاشق آشپزی که تبدیل به سرآشپز می گردد یک انیمیشن بسازد. یک سفر اودیسه وار آشپزخانه ای درباره موشی که می تواند راتاتویی درست کند. رمی موش سرآشپز لینگوینی آشپز بی دست و پا را به روشی کنترل می نماید تا بتواند خوشمزه ترین غذاها را در دل رستورانی در پاریس درست کند. موسیقی مایکل جیاچینو فوق العاده است و الهام گرفته از موسیقی های پاریسی. سکانسی که در آن آنتون ایگو منتقد سخت گیر غذا با خوردن راتاتویی یاد دوران کودکی اش می افتد باشکوه و دلپذیر است. این انیمیشن هشتمین فیلمی بود که کمپانی پیکسار ساخت و کاملا به حق و درست اسکار بهترین انیمیشن آن سال را هم به خانه برد.

داستان اسباب بازی 3

• عنوان اصلی: Toy Story 3
• کارگردان: لی آنکریچ
• امتیاز متاکریتیک: 92 از 100
• محصول 2010

بالاخره جان لسه تر سکان راهنمایی انیمیشنی که قرار بود آخرین قسمت از سه گانه داستان اسباب بازی باشد را به شخص دیگری واگذار کرد و خودش در مقام تهیه نماینده در این پروژه حضور داشت. لی آنکریچ هم به طرز تحسین برانگیزی از پس این میراث عظیم برآمد. یک ماجراجویی مفرح دیگر با باز و وودی و سایر کسانی است که با این مجموعه عظیم شدند. یک خداحافظی اشک انگیز با دوران کودکی است. اندی حالا عظیم شده و قرار است به کالج برود اما اسباب بازی ها به جای آن که به اتاقک زیر شیروانی منتقل شوند به اشتباه به جای دیگری منتقل می شوند و حالا وودی باید به بقیه روحیه بدهد که می توانند به خانه برگردند.

در جست و جوی نیمو

• عنوان اصلی: Finding Nemo
• کارگردان: اندرو استانتون
• امتیاز متاکریتیک: 90 از 100
• محصول 2003

اولین انیمیشن استودیو درباره ماهی ها و دنیا زیر آب که به لحاظ تکنیکی نفس گیر بود. آن ها با نور و رنگ دنیا زیر آب را باورپذیر و شگفت انگیز خلق کردند. آبی عظیم دریای این انیمیشن همان چیزی است که می توانستید آرزویش را داشته باشید. مارلین دلقک ماهی پدر است که در راستا یافتن پسرش با کوسه های درنده، لاک پشت های غول آسا و هزارتویی از ستاره های دریایی روبرو می گردد. پسر او نیمو توسط ماهیگیرهای محلی صید شده است. اولین تجربه کارگردانی اندور استانتون پر از دیالوگ های ماندگار و اقیانوسی پر از کاراکترهای دوست داشتنی است. از بین آن ها بعدتر دوری با صداپیشگی الن دی جنرس آن قدر مشهور شد که اسپین آف خودش را داشته باشد.

کوکو

• عنوان اصلی: Coco
• کارگردان: لی آنکریچ
• امتیاز متاکریتیک: 81 از 100
• محصول 2017

با کوکو پیکسار تمایل قلبی اش را به واکنش های احساسی فوق العاده ثبت کرد. فیلم سفری در سرزمین مکزیک است. جایی که در روز اموات جشن مردگان برگزار می گردد و پسربچه ای که علیرغم میل خانواده اش می خواهد موزیسین گردد پا به سرزمین مردگان می گذارد و آن جا با اجدادش روبه رو می گردد. در این سفر به اهمیت خانواده و عشق به خانواده روبه رو می گردد. حتی با استانداردهای خود استودیوی پیکسار هم تصاویر سرزمین مردگان به طرز حیرت انگیزی زیباست. این فیلمی درباره کشف اندوه، سوگواری و به یاد آوردن است که احتمالا بالاخره یک سکانس از آن اشک تان را درمی آورد. تصویری زنده و روشن از فرهنگ مکزیک در یک نقطه حساس تاریخی که به جا و درست تصویر شده است.

به پیش

• عنوان اصلی: Onward
• کارگردان: دن اسکانلون
• امتیاز متاکریتیک: 61 از 100
• محصول 2020

اسمش در تاریخ ثبت می گردد چون این آخرین فیلمی است که در دوران پیش از شیوع کرونا صدر جدول فروش را به خودش دید. بعد از ساختن یک سری دنباله بر فیلم های قبلی پیکسار به اصل خودش بازگشت و سراغ یک قصه اریجینال رفت. افتتاحیه این انیمیشن در هفتادمین جشنواره برلین بود. در دنیای که مخلوقات اسطوره ای در آن زندگی می نمایند جادو تقریبا دیگر کارکردی ندارد. حالا دیگر پیشرفت های تکنولوژیک جای جادو را گرفته اند اما دو برادر الف تصمیم می گیرند با استفاده از جادو به جست وجویی دست بزنند تا شاید پدرشان را برگردانند. این یکی از بامزه ترین انیمیشن های پیکسار است. با لحنی که خیلی خوب توانسته تعادلش را میان بامزه بودن و احساسات فقدان حفظ کند.

شگفت انگیزان 2

• عنوان اصلی: Incredibles 2
• کارگردان: برد بیرد
• امتیاز متاکریتیک: 80 از 100
• محصول 2018

باید اعتراف کرد که قسمت دوم به اندازه نسخه اصلی خیره نماینده نیست. اما حداقل استانداردهای یک دنباله پیکساری را رعایت نموده است. این کارتون یک بار دیگر نشان داد که انیمیشن می تواند یک مدیوم طبیعی برای نشان دادن قدرت های ماورالطبیعه باشد. انیمیشنی که گیشه سینماها را تسخیر کرد. اتفاقات فیلم در ادامه قسمت قبلی است. هلن از قدرت هایش استفاده می نماید تا دنیا را نجات بدهد در حالی که باب پار یعنی همان آقای شگفت انگیز تبدیل به پدری می گردد که باید در خانه بماند و به امور خانه و بچه ها برسد. انیمیشن پر از سکانس های اکشن است و بار کمدی آن همچنان بر دوش جک-جک است.

داستان اسباب بازی 4

• عنوان اصلی: Toy Story 4
• کارگردان: جاش کولی
• امتیاز متاکریتیک: 84 از 100
• محصول 2019

بعد از این که تریلوژی داستان اسباب بازی ها با یک سرانجام تقریبا کامل بسته شده بود استودیوی پیکسار دوباره به خودش جرات داد و سراغ اسباب بازی های قدیمی اش رفت. دیدن داستان اسباب بازی 4 به مخاطب این حس را می دهد که هر چند ساختنش ضروری نبوده اما فیلمی است که به لحاظ احساسی درگیرتان می نماید. یک عروسک بازیافتی به نام فورکی به جمع عروسک ها اضافه می گردد اما این عروسک مشکلش این است که همچنان خودش را آشغال می بیند و دائم می خواهد در سطل آشغال بیفتد. ایده بامزه ی اگزیستانسیالی دارد که البته پر از شوخی و احساسات لطیف و فرحبخش است.

پیدا کردن دوری

• عنوان اصلی: Finding Dory
• کارگردان: اندرو استانتون
• امتیاز متاکریتیک: 77 از 100
• محصول 2016

از اسمش به نظر می رسید که اسپین آف تنبلانه ای است اما به طرز تعجب آوری فیلم جالبی از کار درآمد. دوری را از قسمت اول یعنی در جست و جوی نیمو باید به خاطر داشته باشید. ماهی بود که حافظه کوتاه مدتش کار نمی کرد. حالا در این انیمیشن پیکسار با دوری همراه می شویم که می خواهد خانواده اش را پیدا کند. شوخی هایی دارد که صدای قهقهه تماشاگران را بلند کرد و منتقدان هم خوب تحویلش گرفتند. به علاوه بعد از داستان اسباب بازی 3 تبدیل به دومین انیمیشن پیکسار شد که فروش اش از یک میلیارد دلار هم فراتر رفت. دوری به لحاظ بصری فراتر از در جست و جوی نیمو نرفت اما همچنان فیلم سرحالی است.

شجاع

• عنوان اصلی: Brave
• کارگردان: مارک اندروز، برندا چپمن
• امتیاز متاکریتیک: 69 از 100
• محصول 2012

بیشتر به نظر می رسد که داستان این شاهزاده خانم اسکاتلندی به نام مریدا محصولی از دیزنی باشد. شبیه فروزن یا Tangled. این را البته در مقام نقدش نمی گوییم بلکه بیشتر ویژگی اش محسوب می گردد. شجاع با بقیه کارتون های پیکسار تفاوت دارد. یک رابطه مادر و دختری پیچیده جذاب در این انیمیشن داریم و شخصیت پردازی های هوشمندانه که در نهایت باعث می گردد شجاع چه به لحاظ بصری و چه تماتیک انیمیشن زیبایی از کار دربیاید. داستان شاهزاده ای که باید به توانایی های خودش تکیه کند تا سرزمینش را از نفرین اهریمنی خلاص کند. شاهزاده خانمی که کارش با تیر و کمان حرف ندارد. بودجه فراوری انیمیشن نزدیک به 200 میلیون دلار بود اما با فروش نزدیک به 600 میلیون دلاری هزینه هایش را جبران کرد.

ماشین ها 3

• عنوان اصلی: Cars 3
• کارگردان: برایان فی
• امتیاز متاکریتیک: 59 از 100
• محصول 2017

این آخرین قسمت از سه گانه ماشین ها ساخته استودیوی پیکسار بود که خوشبختانه شخصیت پردازی عمیق تر و لحن درون نگرانه تری نسبت به انیمیشن های ماشین های قبل از خودش داشت. این یکی هم در دنیا ماشین ها اتفاق می افتد. در این قسمت مک کوئین قهرمان ما دیگر موتورش از کار افتاده و نگران آینده اش است. حالا دیگر نسل جدیدی از ماشین های مسابقه پا به میدان گذاشته اند. البته که پیکسار در این کارتون در اوج خودش نیست اما به هر حال برای یک فرنچایز محبوب استاندارد است

زندگی یک حشره

• عنوان اصلی: A Bugs Life
• کارگردان: جان لسه تر
• امتیاز متاکریتیک: 77 از 100
• محصول 1998

پیکسار به دنبال داستان اسباب بازی سراغ قصه فیلم های هفت سامورایی کوروساوا و هفت دلاور جان استرجس رفت و همان قصه ها را به دنیای حشرات آورد. فیلم به اندازه ماجراجویی باز و وودی به یادماندنی و ماندگار از کار درنیامد اما ثابت کرد که استودیوی پیکسار اتفاقی و فقط یک فیلم پیروز نساخته و ایده های بصری و داستانی جاه طلبانه جذابی در سر دارد. فلیک یک مورچه خیالاتی است که به حلقه حشرات ملحق می گردد تا از قلمرویشان در مقابل درونمایندگان دفاع کند. داستان از این قرار است که جزیره مورچگان یک کلونی که توسط ملکه و دخترش شاهزاده آتا اداره می گردد توسط یک دسته سارق ملخ مورد تهدید قرار گرفته است. سردسته ملخ ها، هاپر نام دارد که هر فصل می آید و از مورچه ها آذوقه شان را می سارقد. در هر فصل، مورچه ها مجبورند تا برای حشرات بیگانه که قوی تر از آن ها هستند، آذوقه جمع نمایند و بیشتر ذخیره خود را به آن ها بدهند. فلیک که مورچه ای جوان و ماجراجو است تصمیم می گیرد تا به جای دوری برود و یاری بیاورد تا مورچه ها بتوانند از پس این حشرات بربیایند. فیلم خنده داری هم از کار درآمد. فروش خوبی هم در گیشه سینماها داشت.

دانشگاه هیولاها

• عنوان اصلی: Monsters University
• کارگردان: دن اسکانلون
• امتیاز متاکریتیک: 65 از 100
• محصول 2013

ایده خوبی پشت این فیلم وجود دارد که در حقیقت داستانش قبل از کمپانی هیولاها اتفاق می افتد. کمپ دانشگاهی هیولاها یک کمدی واقعی است. جایی که مایک وازوفسکی و جیمز سالیوان با هم آشنا می شوند و متوجه می شوند با بقیه هیولاها کمی فرق دارند. این تنها فیلم پیکسار است که داستان آن پیش فرض قسمت قبلی است. مایک و جیمز اول رقیب یکدیگر هستند اما کم کم تبدیل به بهترین دوستان هم می شوند. در حقیقت دیزنی تمایل بیشتری داشت که با استفاده از کاراکترهای کمپانی هیولاها فیلم دیگری ساخته بگردد. بعد از این که دیزنی پیکسار را خرید این وظیفه برعهده خود پیکساری ها افتاد.

ماشین ها

• عنوان اصلی: Cars
• کارگردان: جان لسه تر
• امتیاز متاکریتیک: 73 از 100
• محصول 2006

این پروژه ای بود که جان لسه تر بسیار به آن علاقه داشت و سال ها دنبال ساختش بود. علیرغم این که یک فیلم خانوادگی خوب از کار درآمد اما از آن لحن کمدی خلاقانه بقیه کارهای پیکسار بی بهره ماند. پل نیومن برای آخرین بار در نقش صداپیشه در این فیلم ظاهر شد. لایتنینگ مک کوئین یک ماشین مسابقه تازه کار است که تنها هدفش این است که مسابقات را برنده گردد. آن قدر که گاهی اخلاقیات را هم زیر پا می گذارد. تا این که به صورت تصادفی راهش به شهری باز می گردد که در آن به دلیل سرعت بالا جریمه می گردد و این ماجرا درس های خوبی برایش به دنبال دارد. فیلم طرح داستانی قوی دارد و سکانس های مسابقه هم تاثیرگذار از کار درآمده اند.

دایناسور خوب

• عنوان اصلی: The Good Dinosaur
• کارگردان: پیتر سون
• امتیاز متاکریتیک: 66 از 100
• محصول 2015

از آن داستان های مدل یک پسر و سگش است با این تفاوت که این جا نقش پسر را یک دایناسور دارد و نقش سگ را یک پسر! انیمیشن در دنیای اتفاق می افتد که در آن آدم ها و دایناسورها به راحتی کنار هم زندگی می نمایند. یکی از این دایناسورها با پسربچه ای طرح رفاقتی می ریزد که غیرمنتظره است. دایناسور خوب هر چند کارتون جالبی است اما برای پیکسار شکست محسوب می گردد. به نسبت هزینه 175 میلیون دلاری اش می گردد گفت حاشیه سودش برای پیکسار کمتر از بقیه آثارش بوده است. مانولا دارجیس از نیویورک تایمز معتقد بود که فیلم مایه چندانی ندارد اما توانسته اثر سرگرم نماینده ای از کار دربیاید.

ماشین ها 2

• عنوان اصلی: Cars 2
• کارگردان: جان لسه تر
• امتیاز متاکریتیک: 57 از 100
• محصول 2011

کارتون ماشین ها 2 با آب و رنگی که دارد محصول هر کمپانی دیگری به جز استودیوی پیکسار بود اثر قابل قبولی محسوب می شد. اما این اکشن کمدی جاسوسی که به فیلم های جاسوسی باند هم ارجاع دارد از استانداردهای داستان گویی پیکسار عقب است. نه شخصیت هایش مجذوب نماینده هستند و نه کل طرح داستانی گرمای انیمیشن های پیکسار را دارد. مدت ها از آخرین باری که لایتنینگ مک کوئین در مسابقه پیروز شده بود خود را به عنوان سلطان جاده ها مطرح کند می گذرد. او اکنون مسرور از بی رقیب بودنش است میخواهد تا مدتی را به استراحت و تعمیر فنی خود بپردازد اما رقیب قدیمی و حرفه ای ایتالیایی او به نام فرانچسکو برنولی پیشنهاد شرکت در یک گراند پریکس دنیای را به لایتنینگ مک کوئین می دهد و اعلام هم می نماید که خودش، قهرمان بی رقیب این مسابقات خواهد بود. لایتنینگ مک کوئین که سرش برای مسابقات و کل کل کردن با ماشین های دیگر درد می نماید به همراه دوست صمیمی خود یعنی ماتر آماده می شوند تا به این مسابقه بروند.

منبع: empire